«تهران نیوز» گزارش میدهد؛
میراث خاموش فشافویه در دل تاریخ ۴۰۰ساله ری
روستای کوشک، یکی از کهنترین سکونتگاههای بخش فشافویه شهرستان ری، با قدمتی بیش از چهار قرن، امروز در سکوتی تاریخی فرورفته است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «تهران نیوز»، روستای کوشک در دهستان کلین، بخش فشافویه شهرستان ری واقع شده و طبق منابع تاریخی و لغتنامه دهخدا، از جمله سکونتگاههای قدیمی جنوب غربی تهران محسوب میشود. این روستا در فاصله حدود ۴۵ کیلومتری از شهرری و در نزدیکی راه شوسه قم قرار دارد و در گذشته، به دلیل موقعیت جغرافیایی و اقلیم معتدل، محل مناسبی برای کشاورزی و دامداری بوده است.
کوشک؛ روستایی با ریشههای عمیق در تاریخ ری
بر اساس روایتهای محلی و اسناد شفاهی، کوشک بیش از ۴۰۰ سال قدمت دارد و در دورههایی از تاریخ، جمعیتی بالغ بر هزار نفر را در خود جایداده بود. محصول اصلی این روستا غلات، بادام، انگور و سایر محصولات باغی بوده و قالیبافی، نمدمالی و سفالگری بهعنوان صنایعدستی رایج در میان اهالی رواج داشته است. باوجود کوچ گسترده ساکنان در دهههای اخیر، آثار معماری سنتی، بقایای خانههای خشتی و مسیرهای قدیمی هنوز در بافت روستا قابل مشاهدهاند.
کوشک در گذشته نهتنها یک روستا، بلکه یک واحد اجتماعی پویا بود؛ با مسجد، حسینیه، آسیاب آبی، قناتهای فعال و میدانهایی که محل تجمع و دادوستد اهالی بودند. این روستا در مسیر کاروانهای قدیمی قرار داشت و بهعنوان نقطهای برای توقف و تأمین آذوقه شناخته میشد. بسیاری از بزرگان منطقه، ریشههای خانوادگی خود را به کوشک نسبت میدهند و خاطراتی از دوران رونق آن در ذهن دارند.
مهاجرت، خشکسالی و متروکهشدن یک میراث
در دهههای گذشته، بهویژه پس از بروز خشکسالیهای مکرر و کاهش منابع آبی، روستای کوشک با بحران جدی در تأمین آب مواجه شد. نبود زیرساختهای توسعهیافته، کاهش خدمات عمومی و عدم توجه کافی به ظرفیتهای تاریخی و فرهنگی منطقه، موجب شد بسیاری از ساکنان روستا به شهرهای اطراف مهاجرت کنند و کوشک بهتدریج متروکه شود.
خشکسالیهای پیاپی، خشکشدن قناتها و افت سطح سفرههای زیرزمینی، کشاورزی را که ستون فقرات اقتصادی روستا بود، از کار انداخت. زمینهای زراعی رها شدند، دامداریها تعطیل گشتند و جوانان برای یافتن فرصتهای شغلی بهتر، راهی شهرهای اطراف شدند. این مهاجرت، ابتدا به حسنآباد فشافویه و سپس به تهران، ورامین و قم انجام شد. خانههایی که روزگاری پر از زندگی بودند، بهتدریج خالی شدند و سکوت جای هیاهوی زندگی را گرفت.
باوجود این مهاجرتها، خاطره زندگی در کوشک هنوز در ذهن نسلهای قدیمی زنده است. بسیاری از خانوادهها که اکنون در حسنآباد، تهران یا قم سکونت دارند، ریشههای خود را در این روستا جستوجو میکنند. در ایام خاص مانند محرم یا نوروز، برخی از اهالی سابق به روستا بازمیگردند تا به خانه پدری سر بزنند یا بر مزار نیاکان خود فاتحهای بخوانند. کوشک، اگرچه خاموش شده، اما هنوز زنده است در حافظه، در خاطره و در امید به احیا.
ظرفیتهای مغفولمانده برای گردشگری و احیای فرهنگی
روستای کوشک، باوجود متروکه شدن، ظرفیتهای قابلتوجهی برای تبدیلشدن به یک مقصد گردشگری فرهنگی و تاریخی دارد. نزدیکی به بقعه شیخ کلینی، کاروانسرای کنارگرد، یخچال طبیعی کلین و آبانبارهای قاجاری منطقه، این روستا را در مسیر یک مثلث میراثی قرار داده است که میتواند با مستندسازی، مرمت و معرفی صحیح، به یک ایستگاه فرهنگی در جنوب تهران تبدیل شود.
از منظر میراثفرهنگی، کوشک واجد ارزشهای معماری، اجتماعی و زیستی است. خانههای خشتی، قناتهای خشکشده، مسجد قدیمی و حتی قبرستان تاریخی روستا، هرکدام میتوانند موضوع پژوهشهای دانشگاهی و مستندهای فرهنگی باشند. ثبت ملی آثار باقیمانده، تهیه نقشههای معماری، ثبت روایتهای شفاهی و طراحی مسیرهای گردشگری، از جمله اقداماتی است که میتواند این روستای خاموش را دوباره به زندگی بازگرداند.
از منظر گردشگری، کوشک میتواند بهعنوان یک مقصد نیمروزه برای گردشگران تهرانی معرفی شود. مسیرهای پیادهروی، گشتهای روستایی، اقامتگاههای بومگردی، و برنامههای فرهنگی مانند شبهای قصهگویی، نمایشگاههای صنایعدستی و جشنوارههای محلی، میتوانند به احیای اقتصادی و فرهنگی منطقه کمک کنند. این روستا، با اندکی توجه، میتواند به الگویی برای احیای سکونتگاههای تاریخی در جنوب تهران تبدیل شود.
لزوم توجه نهادی بینبخشی برای احیای کوشک
احیای روستای کوشک، صرفاً یک پروژه عمرانی یا گردشگری نیست؛ بلکه نیازمند یک رویکرد چندلایه، بینبخشی و مشارکتی است که در آن نهادهای مختلف از میراثفرهنگی و شهرداری فشافویه گرفته تا فرمانداری ری، وزارت گردشگری، و حتی دانشگاهها و سازمانهای مردمنهاد نقشآفرینی کنند.
در گام نخست، باید وضعیت فعلی روستا بهصورت دقیق مستندسازی شود؛ از نقشهبرداری معماری و ثبت آثار باقیمانده گرفته تا تهیه بانک روایتهای شفاهی از اهالی سابق. این مستندات، پایهای برای ثبت ملی آثار و جلب حمایتهای قانونی و مالی خواهند بود.
در گام دوم، باید ظرفیتهای گردشگری منطقه بهصورت یکپارچه دیده شوند. کوشک میتواند در کنار روستاهای کلین، کنارگرد و بقعه شیخ کلینی، بهعنوان بخشی از یک مسیر گردشگری فرهنگی جنوب تهران تعریف شود. طراحی مسیرهای پیادهروی، گشتهای نیمروزه، اقامتگاههای بومگردی و کارگاههای صنایعدستی، میتواند هم به احیای اقتصادی منطقه کمک کند و هم به حفظ میراثفرهنگی.
در گام سوم، مشارکت جامعه محلی و بازماندگان اهالی کوشک ضروری است. بسیاری از خانوادههایی که ریشه در این روستا دارند، آمادگی دارند در قالب وقف، سرمایهگذاری یا همکاری فرهنگی، در احیای روستا نقش داشته باشند. ایجاد انجمنهای محلی، برگزاری جشنوارههای فرهنگی و دعوت از نسلهای جوان برای بازدید از ریشههای خانوادگیشان، میتواند پیوند عاطفی با کوشک را دوباره زنده کند.
در نهایت، احیای کوشک باید در قالب یک برنامه میانمدت با حمایت نهادهای دولتی، دانشگاهی و مردمی تدوین شود؛ برنامهای که نهتنها به حفظ یک روستای تاریخی کمک میکند، بلکه الگویی برای احیای سکونتگاههای متروکه در سراسر کشور خواهد بود.
کوشک، فقط یک روستا نیست؛ یک سند زنده از تاریخ زیستی مردم جنوب تهران است. روستایی که روزگاری با دستان مردم ساخته شد، با بادام و قالی و همدلی زنده بود، و امروز در سکوت، منتظر بازخوانی دوباره است. احیای کوشک، نهتنها بازگرداندن یک روستا، بلکه بازگرداندن بخشی از هویت فرهنگی منطقه است هویتی که باید دیده، فهمیده و حفظ شود.
انتهای خبر/*
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!