حالت تاریک
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن تهران نیوز | tehrannews هستید؟
مسئولان؛ تماشاگران خاموشِ مرگ طبیعت
لاله‌های واژگون دیگر نمی‌خندند؛

مسئولان؛ تماشاگران خاموشِ مرگ طبیعت

در سرزمینی که طبیعتش نفس‌های آخر را می‌کشد، نهادهای مسئول نه جان‌بخش‌اند و نه حتی دلسوز؛ فقط نظاره‌گرند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «تهران نیوز» و به نقل از راه دانا؛ در حالی‌که مردم با دوربین به دشت‌ها می‌زنند تا رنگ بهار را قاب بگیرند، برخی با دستان خالی و نگاهی بی‌رحم آمده‌اند تا ریشه زندگی را برکنند؛ لاله‌های واژگون، این شکوه کوتاه‌عمر طبیعت، به‌جای آن‌که در آغوش آفتاب بدرخشند، یکی‌یکی قربانی نادانی، سودجویی و بی‌عملی مسئولان می‌شوند.

دشت‌های زاگرس که باید در این روزها میعادگاه شادمانی طبیعت باشند، حالا به صحنه‌ای برای قتل تدریجی یکی از نادرترین گونه‌های گیاهی ایران تبدیل شده‌اند. 

ویدئویی که به‌تازگی از منطقه سپیدان فارس در فضای مجازی منتشر شده، بیش از هر بیانیه و گزارش رسمی، عمق یک فاجعه را فریاد می‌زند؛ گروهی از گردشگران یا شاید بهتر است بگوییم تخریب‌گران طبیعت بی‌توجه به هشدارهای مکرر، مشغول چیدن لاله‌های واژگون از ریشه‌اند. آن‌هم در یکی از معدود زیستگاه‌های باقی‌مانده برای این گونه نادر.

لاله‌هایی در مرز انقراض

لاله واژگون، با نام علمی Fritillaria imperialis، یکی از ارزشمندترین گونه‌های گیاهی بومی ایران است که در دامنه‌های زاگرس و برخی ارتفاعات دیگر می‌روید؛ این گل کمیاب، تنها برای چند روز در بهار شکوفا می‌شود و چرخه زیستی‌اش کاملاً وابسته به پیازی‌ست که در دل خاک می‌ماند. اما چیدن آن به‌ویژه همراه با ریشه نه‌تنها یک فصل از گلدهی را نابود می‌کند، بلکه برای همیشه مانع از باززایی آن خواهد شد.

فعالان محیط زیست بارها هشدار داده‌اند که این گل در آستانه‌ انقراض است و تنها راه حفظ آن، احترام به بستر رویش طبیعی‌اش است. ثبت خاطره با دوربین کافی‌ است؛ چیدن، یعنی حذف کامل یک گونه از چرخه زیست‌بوم.

 مهار روند خطرناک، نیازمند اراده اجرایی است

در همین رابطه کارشناس محیط زیست و پژوهشگر تنوع زیستی، در گفتگویی ضمن ابراز نگرانی نسبت به وضعیت این گونه نادر اظهار کرد: لاله‌های واژگون از نادرترین و زیباترین گونه‌های گیاهی ایران و حتی جهان به‌شمار می‌روند که معمولاً در ارتفاعات بالای ۱۵۰۰ متر و در مناطق صخره‌ای و سنگلاخی رشد می‌کنند. به‌دلیل فرم خاص گلبرگ‌های وارونه‌شان، در فرهنگ ایرانی با نام‌هایی چون اشک مریم یا لاله اندوهگین شناخته می‌شوند و نمادی از غم، صبر و مظلومیت در ادبیات فولکلوریک ما دارند. شیره‌ای که از این گلبرگ‌ها به سمت زمین می‌چکد، تصویری شاعرانه از اندوه طبیعت را به تصویر می‌کشد.

سامان طاهری با تأکید بر کارکردهای چندلایه این گونه نادر افزود: لاله‌های واژگون تنها زیبایی بصری نیستند؛ آن‌ها در چرخه زیست‌بوم نقش مهمی دارند، چرا که زیستگاه‌شان بستری برای رشد سایر گونه‌های گیاهی و جانوری است. از سویی دیگر، حضور این گل‌ها باعث جذب گردشگر به مناطق کوهستانی شده و در صورت مدیریت درست، می‌تواند به رونق اقتصاد محلی و صنعت اکوتوریسم بینجامد. حتی در حوزه‌ دارویی، پیاز این گل دارای خواص قابل‌توجهی‌ است که می‌تواند در توسعه صنعت گیاهان دارویی و ایجاد اشتغال در مناطق بومی مؤثر باشد.

وی با اشاره به عوامل تهدیدکننده‌ این گونه‌ ارزشمند، تصریح کرد: متأسفانه در سال‌های اخیر عواملی چون تغییر کاربری اراضی، چرای بی‌رویه دام، حضور بی‌ضابطه گردشگران، برداشت غیراصولی، تخریب زیستگاه‌ها و نیز تغییرات اقلیمی، همگی به‌طور هم‌افزا بقای لاله‌های واژگون را به خطر انداخته‌اند. برداشت لاله از ریشه، به‌ویژه آن هم توسط افرادی غیرمتخصص، مانند کندن قلب یک زیست‌بوم است؛ یعنی از بین بردن امکان باززایی.

 این کارشناس محیط زیست با ارائه پیشنهاداتی برای مهار این روند خطرناک گفت: راهکارها مشخص‌اند، اما نیازمند اراده اجرایی هستند: تعیین مناطق حفاظت‌شده برای زیستگاه‌های لاله‌های واژگون، برگزاری کمپین‌های آموزشی برای بالا بردن آگاهی عمومی، محدود کردن چرا در مناطق حساس، توسعه کشت گلخانه‌ای برای مصارف دارویی یا تزیینی، و از همه مهم‌تر، تدوین و اجرای قوانین بازدارنده با نظارت میدانی قوی. اگر امروز برای نجات این گل نمادین اقدام نکنیم، فردا باید فقط در کتاب‌ها و عکس‌ها دنبالش بگردیم.

وقتی نهاد متولی، تنها نظاره‌گر مرگ طبیعت است

درحالی‌که ویدیوی تخریب لاله‌های واژگون موجی از واکنش‌های مردمی و رسانه‌ای ایجاد کرده، از سوی سازمان حفاظت محیط زیست، واکنش معنادار و مشخصی دیده نشده است. وعده‌ی «برخورد با متخلفان» از سوی منابع طبیعی استان فارس، در بهترین حالت، پاسخی حداقلی به فاجعه‌ای ملی است. آنچه فقدانش آشکار است، یک برنامه‌ی ملی برای آموزش، نظارت و حفاظت است.

در این میان، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در سکوتی سنگین فرو رفته است؛ سکوتی که نه‌تنها به معنای بی‌تفاوتی، بلکه شاید نشانه‌ی ناتوانی مدیریتی و ضعف اراده‌ای جدی در صیانت از طبیعت باشد. نهاد متولی حفاظت از طبیعت، تبدیل به تماشاگرِ خاموشی شده که فاجعه را می‌بیند، اما واکنشی درخور نشان نمی‌دهد.

فاجعه فقط به سپیدان ختم نمی‌شود

تخریب طبیعت در کشور، منحصر به لاله‌های واژگون نیست؛ پیش از این نیز، خبرهایی از مرگ تدریجی درختان بلوط زاگرس، غارت ساحل نقره‌ای هرمز، تخریب جنگل‌های هیرکانی، قاچاق چوب در زاگرس و نابودی تالاب‌ها شنیده‌ایم؛ اما فاجعه‌ها یکی‌یکی و بی‌وقفه در حال رخ دادن‌اند و آن‌چه بیش از همه نگران‌کننده است، الگوی تکراری بی‌عملی سازمان‌های مسئول است.

در غیاب برنامه‌های بلندمدت حفاظتی، نبود گشت‌های موثر و عدم آموزش عمومی، طبیعت ایران به فرشی هزار رنگ می‌ماند که تکه‌تکه از زیر پای‌مان بیرون کشیده می‌شود.

پاسخگو کیست؟

اکنون زمان آن رسیده که بپرسیم: ریاست سازمان حفاظت محیط زیست، دقیقاً در کجای این بحران ایستاده‌اید؟ چه اقدام مؤثری برای جلوگیری از تخریب دشت‌های لاله‌خیز سپیدان انجام شده؟ کدام گام پیشگیرانه، کدام آموزش همگانی و کدام نظارت میدانی در دستور کار قرار داشته است؟ آیا قرار است تا آخر، صرفاً به امید مردم و فعالان داوطلب زیست‌محیطی، چراغ آخرین زیستگاه‌ها را روشن نگه داریم؟

ما خاموش نمی‌مانیم

لاله‌های واژگون، اگرچه دیگر نمی‌خندند، اما فریاد خاموش طبیعت‌اند؛ فریادی که ما علاقه‌مندان این خاک، اجازه نخواهیم داد در سکوت گم شود. این هشدارها و مطالبه‌گری‌ها، شاید آخرین سد در برابر یک سقوط تمام‌عیار باشند چرا که زیست‌بوم ایران تاب یک اشتباه دیگر را ندارد.

انتهای خبر/

درباره نویسنده

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!