یادداشت؛
رهتوشهمان از تقارن دو بهار چه بود؟
اینک که روزهای پایانی حضور در محضر الهی در رمضان کریم را میگذارنیم، فرصت مناسبی است برای آنکه بیندیشیم به راستی رهتوشهمان از تقارن دو بهار قرآن و طبیعت چه بود و آیا تنفس در این تقارن عایدی مضاعفی داشت.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «تهران نیوز»، مژگان شمس، فعال رسانهای در یادداشتی نوشت: زمستان آخرین نفسهایش را میکشید و دمدمههای آمدن بهار طبیعت، همچون همه ساله جوش و خروشی زندگیبخش به حال و هوای زندگی مردم داده بود.
در روزهایی که خانوادهها به خانه تکانی مشغول بوده و مهیای میزبانی از بهار فرحبخش و دلفریب بودند، تقارن بهار قرآن و طبیعت تلاقی بینظیری را برای خانه تکانی دلها نیز فراهم کرده بود.
روزهای پایانی 1402 را با آغاز ماه ضیافت الهی سپری و در تقارن دو بهار، بر سر سفرههای عید سال معنوی و شمسی را آغاز کردیم، یا مقلب القلوب خوانده و در دل دعا کردیم امسالمان را خداییتر و در مسیر سراسر نور معبود و معشوق به سر کنیم.
بسیاری از خانوادهها تعطیلات عید را در خانهها مانده و سفر را به زمان دیگری موکول کردند، که البته میدانستند فرصتی گرانبهاتر به آنها دست داده تا در ماه ضیافت الهی به سفر معنوی دلها پرداخته و جامه دل بزدایند از هر چه غیر خداست.
لیالی قدر را درک کردیم، همان شبها که ارزششان از هزار ماه بیشتر است، با آب دیده غبار از قلوبمان زدوده و جان را صفا دادیم به نور قرآن، با هر نوای «الغوث» به ملجا و پناهگاه بیپناهان و امان دلهای نگران، قلوب مضطرب و یار و همراه بیکسان پناه بردیم.
تقارن روز طبیعت با سالروز شهادت امیرالمومنین، امام علی (ع) خانهنشینمان کرد، به حرمت ماه میهمانی خدا و نخستین امام و مقتدای شیعیان در خانهها ماندیم، برخیها عید سعید فطر را برای رفتن به دل طبیعت انتخاب کردند و عدهای دیگر مقارن با اذان مغرب سفرههای افطاری را به دل تفرجگاهها و بوستانها برده و سیزده بهدر متفاوتی را با حالی معنویتر تجربه کردند.
اینک رمضان 1445 میرود تا روزها و لحظات پایانیاش را بگذراند و چیزی تا عید سعید فطر نمانده، تا چند روز دیگر باید شال و کلاه کنیم و ساعات ابتدایی صبح خودمان را به صفوف نماز عید برسانیم، دلمان برای مناجات قنوت و زمزه «اللّهُمَّ اَهْلَ الْکِبْرِیاَّءِ وَالْعَظَمَهِ» تنگ شده است.
و البته از حالا دلتنگ حال و هوای ساعات و روزهای رمضان کریم، عید که از راه میرسد گویی تلنگری تازه یادمان میآورد که چه زود هنگامه میهمانی بر خوان ضیافت الهی به سر آمد و مثل هر ساله به قول ملکالشعرای بهار زیر لب زمزمه میکنیم «صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت».
تقارن آغاز سال شمسی و معنوی و تلاقی بهار قرآن و طبیعت فرصتی بیمانند بود که به حق حال دلمان را به احسنالحال بدل کرد، این روزها زمان آن است که با خود اندیشیده و بگوئیم به راستی رهتوشه ما از ماه غفران و رحمت الهی چه بود.
و هر کس خود بهتر میداند از خوان کرم بیمنتهای آفریدگار هستی چه اندوخته و چگونه باید در ادامه سال مسیر حرکتش را بپیماید، از زمزمهها، دعاها و قول و وعدههای هر یک از ما که بگذریم، بیائید به شکرانه تنفس در تلاقی بهار قرآن و طبیعت امسال را با حال معنوی بهتری بگذرانیم.
با خود عهد ببندیم به تمرین بهترین بندگی، به راضی بودن به رضای مهربانترین مهربانان، به تمرین مهر و عطوفت، به تلاش برای گام برداشتن در مسیری که در رضای او خلاصه میشود و به آراستگی به خصلتهای نیکو.
بیائید دل زدودن از گرد و غبار کینه و خشم و قهر را نه در رمضان که تمرین مشق سالمان کنیم، بیائید در محضر معشوقی که عاشق بندگان خود است، مهرورزی، عطوفت و رافت را بیش از گذشته تمرین کنیم.
معتقدم توامان تازگی طبیعت با جوانه زدن شکوفه های مهر بندگی نشانهای است برای آنکه امسالمان را متفاوتتر از پارسالن بگذرانیم، گویی فرصتی مضاعف و دوچندان مهیا آمده برای خودسازی، خودشناسی و خداشناسی.
به حرمت قدر و قرآنش سر به سجده برآئیم بر درگاه خداوندی که هر چه داریم از اوست و اوست منتهای هستی، همان هستیبخشی که فضل و کرمش بیپایان و وصفناشدنی است.
انتهای خبر/