حالت تاریک
یکشنبه, 10 تیر 1403
یادداشت؛

انتخابات؛ کارزار امتحان ملت ایران

انتخابات؛ کارزار امتحان ملت ایران

انتخابات هشتم تیر ۱۴۰۳ عرصه امتحان ملتی است که از تلاطم طوفان‌های گذشته به عرصه این انتخاب سرنوشت‌ساز رسیده است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «تهران نیوز»، الهه معصومی فعال رسانه‌ای در یادداشتی نوشت‌: روزهای سخت و سرنوشت‌سازی را لابه‌لای زندگی روزمره‌مان ورق می‌زنیم، تلاطم و هیجانش وقتی مناظره‌ها آغاز می‌شود بالا می‌رود و شور و نشاطش در ستادهای انتخاباتی دیده می‌شود.
تردید در انتخاب، بحث و مجادله، انکار و اعتماد احساس نامتعادل این روزهای جامعه است، این روزها در جمع‌های خانوادگی هم صحبت از گرانی، اقتصاد و کوچک شدن سفره‌های خانواده‌ها است. 

همه جا صحبت از انتخابات است که گاه تنورش آنقدر داغ می‌شود که نانش می‌سوزد و بحث و جدل خانوادگی برای تبلیغ دو نامزد، جمع را منها می‌کند.
سال‌های پیش از این دورانی که رنگینک‌ها سبزپوش بودند، روز و شب‌های انتخابات ملتهب‌تر بود. در آن روزها با جرقه‌ای آتشی برپا می‌شد و با سخن و یا اتفاقی حادثه‌ای تازه جریان پیدا می‌کرد و انتخاباتی پرشور و شر در جریان بود.

آن سال‌ها رهبر فرزانه انقلاب به میدان آمدند و گفتند: «اینها یک مشت خار و خاشاک و کف روی آبند و تمام می‌شوند» و دلمان را سوزاند آنجا که فرمودند: «جان ناقابلی و جسم مجروحی دارم و حاضرم برای وطنمان و دین و هدفمان نثار کنم».

پس از دو دوره مردم که از پس نیرنگی سبز فهمیده بودند کار باید به دست کاردان سپرده شود در این نوبه رأی به کسی دادند که شعارش این بود: «یک نفر آمده است صبح خواهد شد!».

یک نفر با ظاهری جدید وارد کارزار انتخاباتی شد که با اقبال آحاد مردم روبرو شد، با رأی بالا و انتخاباتی باشکوه به مسند دولت نشست و خیلی ها که هنوز باور نداشتند او بتواند این جایگاه را صید کند به تماشا نشستند.

اما اقبال با او یار نبود و در حلقه منحرفین اسیر شد که در دور بعدی انتخابات از او آدم دیگری را نشان داد و مردم این توطئه را زود شناسایی کردند و اتمام کارش رقم خورد، روزگار مردم پس از آن با دوره‌ای به رنگ بنفش به دست  شیخی سپرده شد که با کلید در دست طیف اصلاحات را شخم زد.
او ۸ سال بر این جایگاه مهم فقط تکیه زد تا جایی که مردم نگران بودند نکند به زخم بستر مبتلا شود، با این اوضاع مردم فهیم بار دیگر چشمها را شستند و جور دیگر دیدند و این‌بار به اتفاق کسی را اصلح دانستند که صالح بود و آمده بود تا با همه بداخلاقی‌هایی که به او شده بود خدمت کند. خدمتی صادقانه از نوع جهاد...

هر چه شیخ بنفش پنبه کرده بود، سید مجاهد ما با تلاش شبانه روزی خود ریسید و در طول سه سال سامانی به اوضاع داد که مایه تعریف این‌طرفی‌ها و آن‌طرفی‌ها شده بود. 

از آنجا که خدا گاهی چیزی را حکمت می‌داند که ما نمی‌دانیم یا مصلحتی در پی کاری‌ است در نیم روزی مه آلود و جنگلی کوهستانی به دلیلی که هنوز مشخص نیست و پرونده اش در حال رسیدگی‌ست داغ عزیز ملت، مجاهد جمهور را بردلمان گذارد. و بدین سان مردم عزادار شهید جمهور را در مقابل انتخاباتی زودرس قرار داد.

حالا پس از چله فراق آن عزیز سفر کرده در هفته‌ای قرار داریم که قرار است ملت ایران بار دیگر دنیا را با حضور در انتخابات به تماشای خود بیاورند، مناظراتی هم میان نامزدها برگزار شده که در میان آنها عده‌ای برای هم خط و نشان کشیده‌اند و عده‌ای هم به دور از دعواها و بداخلاقی‌ها تنها به ارائه برنامه‌های خود پرداخته‌اند. 

ستادها شلوغ است و بازار یارکشی‌ها داغ؛

آنقدر که یک روز به آتش زدن یک ستاد ختم شد و روز دیگر به پاره کردن عکس شهید...

این روزها یاد یک عاشورایی می‌افتم که طرفداران ستادی به بهانه طرفداری قرآن‌ها را هم به آتش کشیدند‌.

اما امروز دیگر با آن روزها تفاوت دارد الک انقلاب غربالش را کرده و خارو خاشاک مشخص‌اند و کف‌های روی آب حباب‌های بی‌جانی هستند که با ضربه‌ای می‌ترکند. 

این روزها دنیا بیدار شده، انقلاب اسلامی صادر شده و قرار است ملت‌ها با هم در سرنوشت فلسطین موثر باشند.

انتخاب دقیق در پرتو تجربه‌هایی که برای بدست آوردنشان خون‌ها ریخته شده، در برهه کنونی بسیار حیاتی و سرنوشت ساز است.
انتهای خبر/

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از