وضعیت فعلی جبهه مقاومت و چالش‌های پیش‌رو

امیدی: وضعیت کنونی جبهه مقاومت بعد از تحولات پسا طوفان‌الاقصی که از پانزدهم مهر ۱۴۰۳ آغاز شد تا الان تحولات پر شمار و پیچیده‌ای داشته است؛ در روزها و هفته‌های ابتدایی این رویداد، رژیم صهیونیستی با شوک و بهت عجیبی مواجه شد، اما به لطف حمایت و راهبری آمریکایی‌ها توانست آرام‌آرام خود را بازیابی کند.

تقریباً یک سال پس از آغاز طوفان‌الاقصی، رژیم صهیونیستی با ارتکاب جنایتی بزرگ، صفحه جدیدی از اقدامات خود را آغاز کرد. این جنایت شامل شهادت سید حسن نصرالله، رهبر حزب‌الله لبنان، و آغاز حمله زمینی به لبنان بود؛ با وجود این اقدامات، رژیم صهیونیستی نتوانست به اهداف خود در جنگ با حزب‌الله و ورود به سرزمین لبنان دست یابد. همچنین، در غزه نیز موفق به از بین بردن حماس و تحقق اهدافش نشد.

با این حال، توانست با نقطه‌گذاری‌های جدید، زمینه‌سازی برای سناریوهای امنیتی‌تر و مهار جبهه مقاومت را فراهم کند.

در لبنان اینگونه وارد شد که بتواند با نقطه‌گذاری و ایجاد فاصله میان جنگ و میدان سیاست، یک قدرت‌نمایی کند؛ از طریق فشار سیاسی و اقناع گروه‌های سیاسی لبنان، به‌ویژه با تأکید بر تضعیف حزب‌الله پس از شهادت سید حسن نصرالله، سعی در تأثیرگذاری بر معادلات داخلی لبنان داشت. همچنین، با فشار به هم‌پیمانان خود، تلاش کرد تا فرآیند انتخاب رئیس‌جمهور لبنان را به نفع خود هدایت کند.

بوربور: جبهه مقاومت در شرایطی قرار دارد که باوجود تمامی فشارها و تهدیدات، همچنان توانسته به عنوان یکی از محورهای اساسی در معادلات منطقه‌ای نقش‌آفرینی کند. با این حال، چالش‌های جدی در عرصه‌های مختلف پیش روی آن قرار دارد که نیازمند بررسی دقیق و اتخاذ راهبردهای مناسب است.

تحریم‌های اقتصادی، جنگ نرم و ترکیبی، فشارهای سیاسی و نظامی و استفاده از رسانه‌های معاند، بخشی از تلاش‌های دشمنان برای ایجاد تفرقه و تضعیف این جبهه است. امروز دشمن به‌دنبال بی‌اعتمادسازی جوامع منطقه به جبهه مقاومت و گسترش جنگ‌های روانی از طریق فضای مجازی است.

یکی از چالش‌های عمده کنونی، مدیریت تأثیرگذاری دشمن در افکار عمومی از طریق شبکه‌های اجتماعی و ابزارهای ارتباطی است. دشمنان جبهه مقاومت با استفاده از این ابزارها تلاش می‌کنند روایت‌های نادرست و شبهه‌برانگیز را جایگزین حقیقت کنند. در چنین شرایطی، وظیفه ماست که با بهره‌گیری از ظرفیت‌های فضای مجازی، اطلاعات صحیح را به مردم منتقل کرده و از انسجام و روحیه جوامع منطقه حمایت کنیم.

جبهه مقاومت برای تقویت جایگاه خود باید به اقدامات چندوجهی دست بزند؛ از یک سو، تقویت بنیه‌های فرهنگی و رسانه‌ای برای مقابله با جنگ نرم دشمن و از سوی دیگر، حفظ و ارتقای توانمندی‌های نظامی و سیاسی. در این میان، جمهوری اسلامی ایران با بهره‌گیری از قدرت دیپلماسی و تعاملات بین‌المللی، می‌تواند نقش کلیدی در حمایت از گروه‌های مقاومت در منطقه ایفا کرده و زمینه‌ساز تداوم موفقیت‌های آن‌ها باشد.

استراتژی نقطه‌گذاری و فاصله گرفتن از نبرد مستقیم

امیدی: پیروزی‌ها و قدرت‌نمایی حزب‌الله لبنان در دفاع زمینی و استفاده از توان موشکی و پهپادی، رژیم صهیونیستی را در وضعیت بی‌ثباتی امنیتی قرار داده است. حتی حملاتی که خانه نتانیاهو و اتاق خواب او را هدف قرار داد، نشان‌دهنده عمق تهدیدات علیه اسرائیل بود.

این رژیم در نهایت با ایجاد آتش‌بس، از این مخمصه گریخت؛ با این حال، پس از چندین ماه آتش‌بس در غزه، اسرائیل همچنان نتوانست به اهداف خود دست یابد.

در مقابل، با تهدیدات حماس مواجه شد و تلاش کرد با آزادسازی اسراء و ایجاد آرامش نسبی، به سمت فاصله‌گذاری و نقطه‌گذاری برای گام‌های بعدی حرکت کند.

بوربور: اسرائیل به دلیل هزینه‌های سنگین جنگ مستقیم و قدرت روزافزون جبهه مقاومت، از ورود به درگیری‌های نظامی گسترده اجتناب می‌کند. این رژیم به خوبی می‌داند که هرگونه جنگ مستقیم با محور مقاومت، نه تنها هزینه‌های اقتصادی و نظامی سنگینی برای آن به همراه خواهد داشت، بلکه امنیت داخلی آن را نیز به شدت تهدید می‌کند.

توانمندی‌های نظامی جبهه مقاومت، از جمله قدرت موشکی و پهپادی، به حدی رسیده است که می‌تواند عمق سرزمین‌های اشغالی را هدف قرار دهد. این مسئله باعث شده تا اسرائیل به جای ورود به جنگ مستقیم، به استفاده از ابزارهای غیرمستقیم مانند جنگ نرم، فشارهای سیاسی و تحریم‌های اقتصادی روی بیاورد.

دوری اسرائیل از جنگ مستقیم، نشان‌دهنده تأثیرگذاری و قدرت جبهه مقاومت است. این قدرت باید با برنامه‌ریزی دقیق و بهره‌گیری از ظرفیت‌های موجود، به ابزاری برای تقویت امنیت و ثبات منطقه تبدیل شود.

نقش ایران در حمایت از جبهه مقاومت و مقابله با دشمنان

امیدی: در لبنان، مخالفان مقاومت توانستند تا حدی در میدان سیاست بازی را به دست بگیرند؛ در فلسطین نیز تلاش‌هایی برای تقویت نقش تشکیلات خودگردان محمود عباس در مدیریت غزه در جریان است.

این تحولات نشان می‌دهد که اسرائیل در میدان نظامی با حمایت آمریکا و در میدان سیاست با محور مقاومت درگیر است.

در این شرایط، اهمیت قدرت‌نمایی نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران بیش از پیش آشکار می‌شود. جمهوری اسلامی با برخورداری از قدرت سیاسی و ارتباطات دیپلماتیک گسترده در سطح بین‌الملل و موفقیت‌های ژئوپلیتیک، می‌تواند به مقابله با فشارها بپردازد و از جبهه مقاومت و گروه‌های تحت حمایت خود، مانند حشدالشعبی در عراق، حزب‌الله در لبنان و حماس در فلسطین، حمایت بیش‌تری به عمل آورد.

اگر ایران بتواند با سناریوهای امنیتی به فشارهای ناشی از تحریم‌ها و انزوای سیاسی پاسخ دهد، قدرت جبهه مقاومت بازسازی خواهد شد. این بازسازی می‌تواند آینده‌ای دشوار برای آمریکا و رژیم صهیونیستی رقم بزند و معادلات منطقه‌ای را به نفع محور مقاومت تغییر دهد.

بوربور: ایران همواره به‌عنوان حامی اصلی جبهه مقاومت، نقشی بی‌بدیل در تقویت توانمندی‌های این محور ایفا کرده است. از تقویت توان نظامی و فناوری گرفته تا ارائه حمایت‌های دیپلماتیک و سیاسی، جمهوری اسلامی توانسته است ستون فقرات جبهه مقاومت را محکم نگه دارد.

دشمنان جبهه مقاومت، به‌ویژه رژیم صهیونیستی و حامیانش، همواره به دنبال تضعیف این جبهه از طریق تحریم‌ها، جنگ نرم و فشارهای بین‌المللی بوده‌اند. اما ایران با به‌کارگیری ظرفیت‌های خود در عرصه‌های مختلف، نه تنها به مقابله با این فشارها پرداخته، بلکه با ابتکارات ژئوپلیتیکی و تقویت روابط با کشورهای منطقه، توانسته است نفوذ محور مقاومت را گسترش دهد.

قدرت نظامی ایران، به‌ویژه در حوزه فناوری‌های نوین دفاعی، به‌عنوان بازوی حمایت از جبهه مقاومت، توانسته تهدیدات دشمنان را به حداقل برساند. حضور ایران در صحنه دیپلماتیک نیز به‌عنوان عاملی مؤثر در حفظ انسجام و تقویت اتحاد میان گروه‌های مقاومت عمل کرده است.

جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر توان داخلی و همراهی ملت، همچنان در مسیر حمایت از جبهه مقاومت و مقابله با توطئه‌های دشمنان پیش خواهد رفت. این نقش حیاتی نه تنها ضامن امنیت منطقه‌ای است، بلکه الگویی برای مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و تجاوز محسوب می‌شود.

انتهای خبر/*