وصیتنامه شهید «محسن رضایی»؛
شهیدی که غرق در خدا بود
در ادامه بخشی از وصیتنامه والامقام «محسن رضایی» را برای علاقهمندان منتشر میکند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «تهران نیوز»،شیهد محسن رضایی فرزند محمدعلی متولد مرداد سال 1341 در شهرتهران چشــم به جهان گشود، تا مقطع دیپلم درس خواند و در عملیات رمضان در شرق بصره در 7 بهمن 1361 شهید شد، به مناسبت 7 بهمن سالروز شهادت این شهید والامقام وصیتنامه این شهید بزرگوار در سه بخش منتشر شد.
بخش اول وصیتنامه به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
بهترین و فراگیرترین طریق اثبات وجود خدا طریق فطرت است، خدا قوه و ادراکی را در درون انسان به ودیعت گذارده که به سبب آن فطرت مادرزاد هرکس وجود خدا را وجدان میکند و مییابد خدایی را که صانع اوست و او بدان تکیه داده است، مییابد قیومیت خدا را به این که ما سوی الله به عصای او سر پا هستند.
«فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت ا.. التی فطرالناس علیها لا تبدیل لخلق ا.. ذلک الدین والقیم و لکن اکثرالناس لا یعلمون »
کسانی هم که بر اثر تلقینات و تبلیغات سوء آینه دلشان زنگار گرفته وقتی با حادثهای مواجهه میشوند که آن واقعه امید واهی آنها را از منافذ غیرخدایی و دنیوی قطع میکند در آنگاه به یکباره زنگار از سینهشان محو شده و دگربار حقایق را به واقع منعکس میکنند که با پایان گرفتن آن زنگ بیدارباش دوباره هم چون گذشته به سوراخ غفلت میخزند.
«فاذا رکبوا فی الفلک دعوا.. مخلصین له الدین فلما نجیهم الی البر اذهم یشرکون»
خدا از طریق فطرت شیوهای است که خدا و انبیاء و ائمه علیهمالسلام در این مورد طریق استدلالی و فلسفهای هم هست که فلاسفه و دانشمندان دربرگرفتهاند که این طریق بیشتر کار بردشان در مقابله با خصم است و گرنه فایده عملی چندانی ندارد.
هر عمل ظلم گونهای بازگشتنش به بیش از سه ریشه و منشا نیست که عبارتند از ترس، جهل و نفع (که این سه خودشان به مسله نیاز باز میگردند) بدین ترتیب که هر ستمی که از کسی صادر میشود علتش یکی یا دو یا هر سه این عوامل است که باعث بروز آن عمل میشود.
چون خدا موجودی واجب با لذات است، لذا هیچ یک از آن سه عامل در او راه ندارد و بنابراین راه هرگونه ظلم بر او بسته است (البته نه بدین معنی که هرگونه اختیار را از کفنش ربوده باشیم.) بلکه خدا با اینکه مبسوط الیه است در عین حال درمورد کسی که ظلم روا نمیدارد.
«ان ا.. لا یظلم مثقال ذره »
خدا از این جهت که آفریدگار انسان است، لازم میآید که راه و روش زندگی را هم به او بنماید، خداوند در مورد سایر موجودات اینکار (هدایت و راهنمایی) را به صورت تکوینی انجام داده و آن موجودات بالاجبار همان مسیر تعیینشده را پی میگیرند ولی در مورد انسان به لحاظ مختار بودنش مسئله حالت دیگری به خود میگیرد.
مختار بودن ایجاب میکند که راه و چاه به او نمایانده شود که انسان بنا به علاقهاش هریک را برگزیند، که خدا حسن وقبح را از طریق پیامبران مشخص نموده است. دلیل دیگر لزوم بعثت انبیاء این است که خدایی که میگوید در آن دنیا بساط کیفر و پاداش برپاست باید در ابتدا به وسیلهای راه نیک و بد را مشخص نموده باشد.
خدا برای اثبات وجود و وحدانیت خویش بر انسان سه گواه و حجت عرضه داشته یکی در عالم ذر و الست است که در آنجا همه انسانها و انبیاء به گونهای حضور داشتهاند و در مقابل این سوال خدا که من آیا پروردگار شما نیستم؟ همگی جواب مثبت دادهاند.
«و اذ اخذ ربک من بنی آدم من ظهور هم ذریتهم و اشهدهم علی انفسهم الست بربکم قالوا بلی »
حجت دوم خدا عقل آدمی است، عقل حجت خدا در درون انسان است، در بسیاری آیات قرآن مردم را به تعقل فراخوانده، عقل یک ترازوی دقیق است که خدا مردم را به بهرهوری از آن دعوت میکند «افلا تعقلون » و به خاطر این است که عقل یکی از منابع چهارگانه استخراج حکم و فتوی است.
انتهای خبر/