وصیتنامه شهید «ابراهیم آرامش»؛
بر شهادتم گريه نكنيد
در ادامه بخشی از وصیتنامه والامقام «ابراهیم آرامش» را برای علاقهمندان منتشر میکند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «تهران نیوز»، شهید ابراهیم آرامش اسفندماه سال 1348 در تهران دیده به جهان گشود، پدرش علیاصغر و مادرش مرحمت نام داشت، تحصیلات خود را تا دوم راهنمایی ادامه داد و در حین تحصیل وارد بسیج، سپاه شد که از آن طریق به جبهه اعزام شد و پس از حضور در جبهه بیست بهمن 65 در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سرش به شهادت رسید.
متن وصیتنامه شهید آرامش به شرح ذیل است:
«بسم الله الرحمن الرحيم » « اللهم ارزقنا توفيق الشهادة فى سبيلك »خداوندا يار كسانى است كه ايمان آوردند و خارج ميكند آنهايى را از تاريكىها به نور آشنا ميسازد.
با سلام و درود فراوان بر مهدى موعود (عج) و نايب برحقش امام خمينى اين بزرگ رهبر مستضعفان جهان كه چون نقطه روشنى در تاريكى شب بشريت طلوع كرده و انشاءاله تا محو تمامى سياهىها و ظلمات پيش خواهد رفت.
درود و سلام بر خانواده شهدا كه باقرها و اصغرها و محمودها و ابراهيم شان را به مسلخ عشق رهسپار كردند، سلام بر پدر و مادر بزرگوارم اين گوهران والايى كه خداوند به من عطا كرده بود ولى قدرشان را ندانستم، عزيزان انشاءالله كه به بزرگوارى خودتان از سر تقصيرات من در گذشته و برايم از خداوند طلب آمرزش كنيد.
در شهادتم گريه نكنيد
مادر و پدر جان اين دومين وصيتنامه من است كه مىنويسم اميدوارم كه بعد از دومين پسرتان كه در راه خدا داديد به خوبى و خوشى به زندگى ادامه دهيد، مادر جان و پدر جان نمىگويم در شهادتم گريه نكنيد اما كارى هم نكنيد كه موجب شادى دشمنان و ناراحتى دوستان شود، مادر و پدر جان شما به اين راه و به اين شهادت افتخار كنيد زيرا در آن دنيا نزد حضرت فاطمه و على (ع) روسفيد هستيد و ميتوانيد بگوييد كه در راه حسين (ع) او را هديه كرديم و كسى كه به دوستش هديه ميدهيد براى از دست دادنش ابراز ناراحتى نميكند.
مادر و پدر جان ميدانم كه اين خبر براى شما ناراحتكننده است ولى من زا خدا ميخواهم كه در شهادت من به شما صبر و استقامت عطا فرمايد انشاءالله، مادر جان و پدر عزيزم اين وصيتنامه را مينويسم راستش دلم طاقت نياورد كه دست به قلم بر ندارم و با افتخار به اين راهم براى شما اين وصيتنامه را نوشتم و شايد شما عزيزان از دست من حقير و گناهكار راضى شويد.
مادر و پدر جان عزيزانم من در منطقه كه بودم به شما خيلى افتخار ميكردم كه همچون پدر و مادرى دارم و هميشه ميگفتم كه خداوند رحمت كند پدر و مادر عزيزم را كه اين راه حسين را در جلوى من گذاشت راهى كه شهدا در پيش داشتند عجب سعادتى خدا را شكر و سپاسگزارم و مادر جان و پدر جان اين را هم بگويم كه من عاشق شهادت بودم البته شهادتى كه در پيش خودت ارزش داشته باشد نه آن شهادتى كه در دنيا به آن بگويند شهادت و آن شهادتى كه فقط براى رضاى خدا باشد.
پدر و مادر خوبم به چند نكته از وصيتم خوب گوش كنيد:
برادرانم و عزيزانم خدا را همواره ناظر اعمال خود بدانيد و نماز و قرآن را سبك نشماريد و اگر از خدا و نماز دورى كنيد به هلاكت مىافتيد و از برادرم محمد ميخواهم كه در خدمت سربازى به اسلام عزيز خدمت كند و ادامهدهنده راه برادر عزيزمان محمود و باقر و اصغر و شهداى ديگر را ادامه دهد.
و اگر ميخواهيد به سعادت برسيد و در دنيا و آخرت از اهل نجات باشيد به اسلام پناه آوريد و دست از اين نور در تاريكى دست برنداريد و تا آخرين نفستان از اين پير جماران و انى رهبر بزرگ مستضعفان يار مستمندان و دشمن مستكبران دست برنداريد.
شفاعت شهید
خوب مادر و پدر جان حرفهاى گفتنى را گفتم اگر سعادت و لياقت شفاعت داشتم شما را شفاعت ميكنم و از شما عزيزان ميخواهم كه از آنهايى كه از ما بدى ديدند و يا بىاحترامى از طرف من به آنها شده بگویيد كه به بزرگى خودشان ببخشند و حلالم كنند.
انتهای خبر/