حالت تاریک
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن تهران نیوز | tehrannews هستید؟
خبرنگاری را آتش زدند؛ قدمی برداریم
یادداشت؛

خبرنگاری را آتش زدند؛ قدمی برداریم

غزه امروز، همانند زخم باز در میان جامعه بشری است؛ زخمی که با هر قطره خون، به ما می‌گوید که اگر صدای ما بلند نگردد، روزی در تاریکی تمام جهان، دروغ‌ها به پیروزی خواهند رسید.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «تهران نیوز»، طاهره سلیمانی پژوهشگر و تحلیلگر سیاسی در یادداشتی نوشت؛ در اعماق یک شب تاریک، هنگامی که آسمان زخمی از خون و دود می‌شود، حقیقتی تلخ بر زبان می‌آید: غزه تبدیل به قتلگاه خبرنگاران شده است. در این میان، کسی بود که تنها با دوربین و قلم خود، داستان‌های ماجرای دردناک این سرزمین را روایت می‌کرد؛ خبرنگاری که نوری از حقیقت در دل تاریکی می‌تاباند اما در نهایت، توسط رژیم صهیونیستی آتش زده شد. داستان او، فریادی از درد و ظلم، یادآوری است از آنچه که در سایه‌ی قدرت و استبداد رخ داده و می‌دهد بداند که بی‌تفاوتی، شریک جنایت است.

از همان نخستین لحظه‌ای که قدرت خاموش و فساد بی‌کران رژیم صهیونیستی بروز یافت، دغدغه‌ی سرکوب و نابودی صدای حقیقت در دل جامعه به شکل و رنگ جدیدی بروز کرد. خبرنگاران، آنان که جویندگان نور و گویندگان حقیقت بودند، تبدیل به نشانه‌هایی از امید در دل مردم شدند؛ اما در برابر این نور، سایه‌ی ظلم آوار شد. آن روزها، هنگامیکه صدای دوربین‌ها و قلم‌ها از شور زندگی حکایت می‌کرد، رژیم صهیونیستی با مشتی از نفرت و خشم، آن‌ها را آتش زد؛ آتشی که نه تنها بدن، بلکه روحم را هم به آتش کشاند.

در میان ویرانه‌های غزه، جایی که خون و اشک به رودخانه‌ای از درد تبدیل شده، خبرنگاران همچنان تلاش می‌کردند تا داستان مردم را روایت کنند. اما رژیم، با دریایی از خشونت و نفرت، هیچگاه از پاکسازی حقیقت دریغ نکرد؛ آن‌ها چون کبوتران سیاه، بی‌درنگ به سوی خبرنگاران پرواز کردند تا صدای آن‌ها را برای همیشه خاموش کنند. خبرنگاری که با دل و جان، به روایت سرنوشت مردم سپرده بود، حالا اسیر آتشی است که پیغام نفرت و جنایت دارد.

صدای ما هرگز نمی‌رود

هر فشردن شاتر دوربین، نقش یک خاطره‌ی ناتمام می‌بود؛ هر نوشته‌ای که بر صفحه‌ی زندگی نقش می‌بست، گویی جرات می‌کرد در برابر دیوارهای استبداد بایستد و فریاد عدالت بزند. اما در آن شب، وقتی شعله‌ها به اوج خود رسید، آن خبرنگار نام‌آور، نمادی از امید و شجاعت، به خاکستر تبدیل شد. یادش از میان ابرهای دود به گوش ما می‌رسد؛ یادش که گویی می‌گوید: «صدای ما هرگز نمیرود.»

غزه، سرزمین خون و اشک، جایی که اکنون تبدیل به قبرگاهی برای خبرنگاران شده است، گواهی است بر فساد سرشار رژیم صهیونیستی. خیابان‌های این سرزمین دیگر جایی برای آزادی و نوید نبوده‌اند؛ بلکه به زنده‌نمایی این واقعیت بدل شده‌اند که آزادی همواره اولین قربانی ظلم است. روزها از خاطره آن خبرنگار، که با آتش و خون، روشنایی را برای مردم غزه به ارمغان آورد، گذشته نمی‌شود. صدایش، نجوای بی‌نظیر امید در دل تاریکی‌هاست.

سکوت ما پیروزی ظلم است 

قربانیان دروغینی که به نام امنیت و حفاظت از حریم ملی، به قتل رساندند، در دل ما جای گرفته‌اند. هر قطره خون، هر ذره خاکستر، قصه‌ی هزاران داستان ناگفته و بی‌صدای مردم این سرزمین است. کنجکاوی خبرنگاران، آن هم به قیمت جانشان، جرقه‌ای شد در میان تاریکی؛ جرقه‌ای که امروز باید در دل ما روشن بماند. چرا که اگر ما سکوت کنیم، ظلم همیشه پیروز خواهد شد.

آیا می‌توانیم در مقابل این جنایت مقابل ایستادگی کنیم؟ آیا می‌توانیم به جای اینکه تنها تماشاچی باشیم، دست در دست یکدیگر بگذاریم و بگوییم: «نه به این ظلم و ستم»؟ سکوت، یعنی موافقت ضمنی با جنایت؛ بی‌تفاوتی، یعنی شریک شدن در کشتار. هر کلمه‌ای، هر مطلبی که از این داستان تراژیک روا شود، گویی شمشیری است بر علیه استبداد، و هر فشردن دکمه‌ی بازنشر، مثل زنیانی است که جلوی دیوارهای ظلم را به لرزه درمی‌آورند.

حقیقت همچنان گرم است 

آتش زدگی آن خبرنگار، نه تنها حمله‌ای علیه یک جان، بلکه حمله‌ای بود علیه صدای حقیقت، علیه گوهر آزاد اندیشی که توسط مردم و خبرنگاران در برابر رژیم ساخته شده است. آن شب خونین، نه تنها دفتر خاطرات او را به پایان رساند، بلکه آغاز فصلی جدید از مقاومت فکری و رسانه‌ای شد. کنونی که پیام آتش و خون او همچنان در آغوشِ ما باقیست، فراخوانی است از همه ما برای برداشتن قدمی جسورانه در راه عدالت.

چه بسا که امروز، در دل هر شهر و روستایی، هر خانه‌ای که شاهد زخم‌های عمیق این ظلم و ستم بوده، یک صدای بلند از دل خسته اعلام می‌کند: «خبرنگاری را آتش زدند ولی حقیقت همچنان گرم است!» ما باید با تلاش جمعی، عدالت را به تصویر بکشیم؛ باید با کلمات و عمل، جنگ را علیه بی‌عدالتی ببریم. هر مقاله، هر گزارش، هر عکس و فیلم، تکه‌ای از آتش مقاومت است. آن‌ها حامل پیغام عشق به آزادی و اعتراض به ظلم‌اند.

در این مسیر پر از خطر، جایی برای ترس، برای ساکت بودن نیست؛ زیرا سکوت یعنی پذیرش بی‌عدالتی و موافقت با قتل فرهنگ و حقیقت. غزه امروز، همانند زخم باز در میان جامعه بشری است؛ زخمی که با هر قطره خون، به ما می‌گوید که اگر صدای ما بلند نگرد، روزی در تاریکی تمام جهان، دروغ‌ها به پیروز خواهند رسید.

باید بدانیم که پاسخ علیه این ظلم، نه تنها در میدان‌های نبرد بلکه در قلم و کلمه نیز نهفته است. هر گزافه واژه از سوی شما می‌تواند شعله‌ای از مقاومت در دل کسی روشن کند؛ هر بار که خاطره‌ی آن خبرنگار را زنده می‌کنید، دشمنان عدالت باید لرزان شوند. به یاد داشته باشیم که هر کدام از ما می‌توانیم جزء مهره‌های بزرگ مقاومت باشیم؛ مهره‌هایی که با روشن کردن نور حقیقت، بر پیکر ظلم می‌زنند.

از امروز، بی‌تفاوتی را کنار بگذاریم و صدا را بلند کنیم. صدایی که همچون آتشی فروزان، در برابر تاریکی‌های ظلم، راهگشاست؛ صدایی که پیام می‌دهد: ما کنار شما هستیم، ما برای آزادی می‌جنگیم و هرگز اجازه نخواهیم داد که فرهنگ آزادی در آتش نابود شود. غزه باید زنده بماند؛ خبرنگاران باید زنده بمانند؛ صدای آنها باید زنده بماند.

این یادداشت، فریادی است که از دل زخم‌ها برمی‌خیزد؛ پیامی از درد و مقاومت، به تمام آنانی که در برابر ظلم و جنایت دست برمی‌دارند. از آن خبرنگار و از هزاران جان بی‌صدای دیگر که در راه حقیقت از جان رفتند، یادگاری ساخته‌ایم. این یادگاری ما را بر آن می‌دارد که قدمی جسورانه برداریم، علیه ظلم و ستم بایستیم و هرگز فراموش نکنیم: صدای آزادی همیشه زنده خواهد ماند.

به یاد داشته باشیم؛ هر لحظه‌ای که ما در کنار هم ایستاده‌ایم و صدای خود را به هم می‌آمیزیم، دشمنان ظلم را به لرزه درمی‌آوریم. اکنون زمان گفتن آن است: «نه به جنایت، نه به ظلم، بگذار آزادی بر فراز آتش بلند شود!»

پس دست در دست یکدیگر، از میان خاکسترهای تلخ گذشته، روشنایی فردایی نو بسازیم. آینده متعلق به آنانیست که جرأت می‌کنند حقیقت را روا کنند و به احترام زندگان، شورشی از صدای عدالت را برپا دارند. این فریاد، صدای هزاران نفر است که در برابر ظلم، پایمال نشدند و پا به پا ایستادند. ما هم با صدای بلند اعلام می‌کنیم: خبرنگاری را آتش زدند اما روح آزادی و مقاومت، هرگز خاموش نخواهد شد.

قدم برداریم و با ایمان به روشنایی فردا، از خاکسترهای تلخ امشب، بذر امید را جوانه‌زنی کنیم. غزه، با وجود تمام زخم‌هایش، همچنان گواهی است بر آنچه که در قلب انسان وجود دارد؛ شجاعت، مقاومت و عشق به آزادی. این راه سخت، شاید پر از درد و فداکاری باشد، اما هر قطره خون و هر واژه‌ی بلند، پلیست به سوی جهانی عادلانه‌تر.

بگذارید این یادداشت، همچون جرقه‌ای در دل هر ایرانی و هر انسان آزاد اندیش، زنده بماند. زنده بماند تا دشمنان حقیقت، که در سینه‌های بی‌رحم خود جای ندارند، هرگز توان شکست آن را پیدا نکنند. امروز، فردا و همیشه، فریاد عدالت به گوش جهان خواهد رسید: قدم برداریم!

درباره نویسنده

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!