
حکمت یکم نهجالبلاغه؛
روش برخورد در فتنهها
امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) در حکمت یکم نهجالبلاغه از روش برخورد در فتنهها گفتهاند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «تهران نیوز»، هر روز یک حکمت از نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علی (ع) را میخوانیم.
«قَالَ (علیهالسلام) کُنْ فِی الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ، لَا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ.»
روش برخورد با فتنهها (اخلاقی، سیاسی):
درود خدا بر او، فرمود: در فتنهها، چونان شتر دو ساله باش، نه پشتی دارد که سواری دهد و نه پستانی تا او را بدوشند. (ترجمه محمد دشتی)
شرح
شرح: پیام امام امیرالمؤمنین (مکارم شیرازی) شرح ابن میثم بحرانی (ترجمه محمدی مقدم) منهاج البراعه (خوئی) جلوه تاریخ درشرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید (مهدوی دامغانی)
بهترین روش در فتنهها:
امام (علیهالسلام) در این حکمت پرمعنا میفرماید: «در فتنهها همچون شتر کم سن و سال باش؛ نه پشت او قوی شده که سوارش شوند نه پستانی دارد که بدوشند»؛ (قَالَ علیهالسلام): کُنْ فِی الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَبُونِ، لاَ ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ، وَلاَ ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ). (۱)
برای روشن شدن محتوای این کلام بسیار پرمعنا لازم است قبلاً دو واژه «فتنه» و «ابن لبون» تفسیر شود:
فتنه، از ماده «فتن» (بر وزن متن) در اصل به معنای قرار دادن طلا در کوره است تا خالص از ناخالص جدا شود سپس به معنای هرگونه آزمایش و امتحان و بلا و عذاب و حتی شرک و بتپرستی و آشوبهای اجتماعی آمده است و در اینجا منظور همان آشوبهای اجتماعی است.
لبون، به شتری گفته میشود که به جهت زائیدن مکرر پیوسته در پستانش شیر است (لبون به معنای شیردار است از ماده لبن) و ابن لبون به بچه چنین شتری گفته میشود که دو سال آن تمام شده و وارد سال سوم شده است؛ نه قوت و قدرت چندانی دارد که بتوان بر پشت او سوار شد و نه پستان پر شیری (زیرا هم کم سن و سال است و هم نر) و به این ترتیب هیچگونه استفادهای از آن در آن سن و سال نمیتوان کرد.
از اینجا روشن میشود که هدف امام این است که انسان به هنگام شورشهای اهل باطل و فتنههای ناشی از خصومت آنها با یکدیگر نباید آلت دست این و آن شود؛ باید خود را دور نگه دارد و به هیچ یک از دو طرف که هر دو اهل باطلاند کمک نکند.
در این گونه موارد معمولاً هر کدام از طرفین به سراغ افراد بانفوذ و باشخصیت میآیند تا از نفوذ و قدرت آنها برای کوبیدن حریف استفاده کنند. در این هنگام باید این افراد بلکه تمام افراد، خواه ضعیف باشند یا قوی نهایت مراقبت را به خرج دهند که در دام فتنهگران و غوغاسالاران نیفتند مبادا دین و یا دنیای آنها آسیب ببیند و همانگونه که در بالا آمد در بعضی از روایات جمله «ولا وَبَر فَیُسْلَب» نیز به آن افزوده شده است یعنی شتر دو ساله پشمی هم ندارد که آن را بچینند و از آن استفاده کنند.
نمونه این فتنهها در صدر اسلام و قرون نخستین فراوان بود که امامان اهلبیت و یارانشان همواره از آن کنارهگیری میکردند حتی داستان قیام ابو مسلم بر ضد بنی امیه گرچه در ظاهر برای کوبیدن باطلی بود ولی در باطن برای تبدیل باطلی به باطل دیگر و حکومت بنی عباس به جای بنی امیه بود. به همین دلیل هنگامی که ابو مسلم به وسیله نامهای پیشنهاد حکومت و خلافت را به امام صادق (علیهالسلام) کرد امام آن را نپذیرفت زیرا میدانست در پشت پرده این قیام چه اشخاصی کمین کردهاند و به تعبیر دیگر امام میدانست این یک فتنه است که دو گروه باطل به جان هم افتادهاند و نباید به هیچکدام امتیازی داد.
روایاتی که از ائمه هدی (علیهمالسلام) درباره فضیلت عزلت و گوشهگیری به ما رسیده است، غالباً ناظر به اینگونه شرایط است.
از جمله امام امیرالمؤمنین (علیهالسلام) طبق آنچه در غررالحکم آمده میفرماید: «الْعُزْلَةُ أَفْضَلُ شِیَمِ الاَْکْیَاسِ؛ گوشه گیری برترین خصلت افراد باهوش و زیرک است». (۲) و در حدیث دیگری از آن حضرت میخوانیم: «سَلاَمَةُ الدِینِ فِی إعْتِزَالِ النَاسِ؛ سلامت دین انسان درکناره گیری از مردم است». (۳)
در حدیث گویا و روشنی از امام صادق (علیه السلام) میخوانیم هنگامی از آن حضرت سؤال کردند: چرا گوشهگیری را انتخاب کردهاید؟ فرمود: «فَسَدَ الزَّمَانُ وَتَغَیَّرَ الاِخْوَانُ فَرَأَیْتُ الاِنْفِرَادَ أَسْکَنَ لِلْفُؤَاد؛ زمانه فاسد شده و برادران تغییر روش دادهاند به همین دلیل، آرامش دل را در تنهایی یافتم». (۴)
قرآن مجید نیز اشاراتی به این معنا دارد از جمله درباره حضرت ابراهیم میخوانیم که او گروه بت پرستان را مخاطب قرار داد و گفت: «(وَأَعْتَزِلُکُمْ وَما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ وَأَدْعُوا رَبِی)؛ از شما و آنچه غیر از خدا میخوانید و میپرستید کناره گیری میکنم و (تنها) پروردگارم را میخوانم». (۵)
در داستان اصحاب کهف نیز در آیه ۱۶ سوره «کهف» اشاره به گوشهگیری آنها از گروه فاسد و مفسد شده است.
از آنچه گفته شد به خوبی روشن میشود که هرگز منظور امام (علیه السلام) این نبوده است که اگر گروهی باطل بر ضد مؤمنان و طرفداران حق برخیزند نباید به حمایت مؤمنان حق جو برخاست؛ این سخن بر خلاف صریح قرآن است که میفرماید: «(فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الاُْخْری فَقاتِلُوا الَتی تَبْغی حَتّی تَفیءَ إِلی أَمْرِ اللّه)؛ اگر گروهی از مسلمانان بر گروه دیگری ظلم و ستم روا داشتند (و اصلاح در میان آن دو از طریق مسالمت آمیز امکان پذیر نشد) با جمعیت ستمگر پیکار کنید تا به سوی حق باز گردند». (۶)
ممکن است تفاوت بین جمله «لا ظَهْرٌ فَیُرْکَبُ» و جمله «وَلا ضَرْعٌ فَیُحْلَبُ» در این باشد که نه کمکهای مستقیم به فتنه جویان کن (مانند سواری دادن مرکب) که خودش وارد معرکه شود و نه کمکهای غیر مستقیم مانند کمکهای مادی به این گروهها کردن رواست شبیه شیر دادن برای تغذیه افراد.
همانگونه که در سند این حکمت اشاره شد این کلام امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) بخشی از وصیت طولانی است که امام امیر مؤمنان علی (علیه السلام) به فرزند گرامیاش امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرموده است که قسمتی از آغاز آن را برای مزید فایده در اینجا میآوریم. فرمود: «کَیْفَ وَأَنِّی بِکَ یَا بُنَیَّ إِذَا صِرْتَ فِی قَوْم صَبِیُّهُمْ غَاو وَشَابُّهُمْ فَاتِکٌ وَشَیْخُهُمْ لاَ یَأْمُرُ بِمَعْرُوف وَلاَ یَنْهَی عَنْ مُنْکَر وَعَالِمُهُمْ خَبٌّ مَوَّاهٌ مُسْتَحْوِذٌ عَلَیْهِ هَوَاهُ مُتَمَسِّکٌ بِعَاجِلِ دُنْیَاهُ أَشَدُّهُمْ عَلَیْکَ إِقْبَالًا یَرْصُدُکَ بِالْغَوَائِلِ وَیَطْلُبُ الْحِیلَةَ بِالتَّمَنِّی وَیَطْلُبُ الدُّنْیَا بِالاِْجْتِهَادِ خَوْفُهُمْ آجِلٌ وَرَجَاؤُهُمْ عَاجِلٌ لاَ یَهَابُونَ إِلاَّ مَنْ یَخَافُونَ لِسَانَهُ وَلاَ یُکْرِمُونَ إِلاَّ مَنْ یَرْجُونَ نَوَالَهُ دِینُهُمُ الرِّبَا کُلُّ حَقّ عِنْدَهُمْ مَهْجُورٌ یُحِبُّونَ مَنْ غَشَّهُمْ وَیَمَلُّونَ مَنْ دَاهَنَهُمْ قُلُوبُهُمْ خَاوِیَةٌ لاَ یَسْمَعُونَ دُعَاءً وَلاَ یُجِیبُونَ سَائِلاً قَدِ اسْتَوْلَتْ عَلَیْهِمْ سَکْرَةُ الْغَفْلَةِ إِنْ تَرَکْتَهُمْ لَمْ یَتْرُکُوکَ وَإِنْ تَابَعْتَهُمْ اغْتَالُوکَ إِخْوَانُ الظَّاهِرِ وَأَعْدَاءُ السَّرَائِرِ یَتَصَاحَبُونَ عَلَی غَیْرِ تَقْوَی فَإِذَا افْتَرَقُوا ذَمَّ بَعْضُهُمْ بَعْضاً تَمُوتُ فِیهِمُ السُّنَنُ وَتَحْیَا فِیهِمُ الْبِدَعُ فَأَحْمَقُ النَّاسِ مَنْ أَسِفَ عَلَی فَقْدِهِمْ أَوْ سُرَّ بِکَثْرَتِهِمْ فَکُنْ عِنْدَ ذَلِکَ یَا بُنَیَّ کَابْنِ اللَبُونِ لاَ ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ وَلاَ وَبَرٌ فَیُسْلَبَ وَلاَ ضَرْعٌ فَیُحْلَب؛ فرزندم چگونه خواهی بود هنگامی که در میان قومی گرفتار شوی که کودک آنها گمراه و جوانشان هواپرست و پیرانشان امر به معروف و نهی از منکر نمیکنند، عالم آنها حیله گر فریبکاری است که هوای نفس بر او چیره شده و به دنیای زودگذر چسبیده و از همه بیشتر (ظاهراً) به تو روی میآورد و در انتظار حوادث دردناکی برای توست و با آرزوها چارهجویی میکند و دنیا را با تمام قدرت میطلبد.
(مردم آن زمان) ترسشان از نظر دور و امیدشان نزدیک است (به عذابهای آخرت بیاعتنا و به مواهب دنیا شدیداً علاقهمند هستند) تنها از کسی حساب میبرند که از زبانش میترسند و اکرام نمیکنند مگر کسی را که امید بخششی از او دارند. دینشان ربا و هر حقی نزد آنها به فراموشی سپرده شده، افراد فریبکار را دوست دارند و سراغ کسانی میروند که از همه بیشتر چاپلوسی کنند.
دلهای آنها خالی (از یاد خدا) است، سخن حقی را نمیشنوند و به درخواست سائلی پاسخ نمیگویند، مستی غفلت بر آنها غالب شده، اگر آنها را رها کنی دست از تو بر نمیدارند و اگر از آنها پیروی کنی فریبت میدهند، در ظاهر برادرند و در باطن دشمن، رفاقت آنها با یکدیگر بر اساس بیتقوایی است و هنگامی که از هم جدا شوند یکدیگر را نکوهش میکنند، سنتهای الهی در میان آنها میمیرد و بدعتها زنده میشود نادانترین مردان کسی است که از فقدان آنها متاثر شود یا از کثرت آنها خوشحال. فرزندم در چنین شرایطی که (آتش فتنهها شعلهور است) همچون شتر کم سن و سال باش نه پشتی دارد که سوار شوند و نه پشمی که بچینند و نه پستانی که بدوشند… (۷)
پینوشت:
۱. سند گفتار حکیمانه: این جمله – به گفته مرحوم خطیب در کتاب مصادر – از کلمات مشهور امام (علیه السلام) است که قبل از سیّد رضی «ابوحیان توحیدی» (متوفای ۳۸۰) در کتاب الامتاع والمؤانسة و بعد از سیّد رضی مرحوم آمدی در کتاب غررالحکم (با تفاوتی) آن را آورده است و از روایتی که رضی الدین علی بن یوسف حلّی (برادر علاّمه حلّی) در کتاب العُدد القویة آورده است استفاده میشود که این جمله بخشی از وصیتی است که امام (علیه السلام) برای فرزندش امام حسن (علیه السلام) بیان فرموده است (البته با تفاوتهایی) و از جمله این تفاوتها اضافه جمله «وَلا وَبَر فَیُسْلَب؛ و نه پشمی دارد که آن را بچینند» است. (مصادر نهج البلاغه، ج ۴، ص ۷)
۲. غررالحکم، ص ۳۱۸، ح ۷۳۵۰.
۳. همان، ص ۳۱۹، ح ۷۳۶۵.
۴. میزان الحکمه، ج ۸، ماده عزلت، ح ۱۲۹۱۱.
۵. مریم، آیه ۴۸.
۶. حجرات، آیه ۹.
۷. بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۲۳۴، ح ۳.
منبع: مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهلالبیت علیهمالسلام
انتهای خبر/
درباره نویسنده
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!